سلام من بازنشسته نیروهای مسلح به خاطر امرار معاش مجبور شدم در کارهای خدماتی نظافتی مشغول باشم نه اینکه این شغل را مناسب نمیدانم اما انتظار داشتم بعد بازنشستگی دیگه زیاد کار نکنم اما مجبورا این کار را در ازمایشگاه  و بیمارستانها انجام میدادم و حقوقی که میگرفتم با حقوق بازنشستگی در تامین معاش خانواده در نمانم‌. ودر جاهای مختلفی کار کردم نه اینکه ادم بدی باشم نه فقط چون بازنشسته بودم گاهی محل کارم عوض میشد این اخریا ۱۷ماه در یک ازمایشگاه در سبلان تهران انجام وظیفه میکردم و سعی ام این بود در کارم دقت بیشتری داشته باشم که هم صاحب کار خوشش بیاد هم حقوقم حلال باشه چون   کارم با اب بود سعی میکردم اب الکی مصرف نکنم و یا به وسایل آنجا لطمه ای وارد نکنم کلاً صرفه جویی میکردم در ازمایشگاه نام مبرده که موسس ان یک دکتر به نام هستش و کارهای دیگر اجازه نمیدهد به بعضی کارها رسیدگی کند سوپروایزری انتخاب کرده و انجا را مدیریت میکند این فرد مذکور اطلاعات ازمایشگاه دارد اما در کارهای عملی (فنی)زیاد وارد نیست یه خانم دیگری در انجا در تمام امور ازمایشگاهی تبهر دارد و دو نفر دیگر هم دستیار دارد غرض از نوشتن این مطلب میخواستم بگویم ان سوپروایزر ادم قدرت طلبی هستش کاری کرده با پاچه خواریهایش تمام تصمیمات پرسنل را او میگرد و اقدام میکند و من هم چون در کارهای فنی مهارت داشتم یعنی به قول معروف دست به اچار بودم اگر شیری اب میداد تعمیر میکردم لامپی خراب میشد تعویض میکردم و کارهای دیگه روزی دیدم شیر ها دیگر نمیشود تعمیرشان کرد و تصمیم گرفتم به ان خانم مدیر بگویم که دیگر شیر قابل استفاده نیست اب چکه میکند و باید عوض شود او هم گفت مسئله ای نیست میگویم شیرها را عوض میکنند من هم گفتم خب به جای اینکه نفر دیگه ای بیاد من برایتان ان کار انجام میدهم که من هم بابت این کار اجرت بگیرم خانم مدیر قبول نکرد سر تونو درد نیاورم یه لوله کش بود یا نه امد و شیرها را عوض کرد اما بدلیل اینکه شیرها از ان دسته شیرهای بود که سرویس شده بود و بدلیل اینکه نو نبودن اشکالاتی داشت و دوباره اب چکه میکرد رفتم گفتم خانم فلانی باز هم شیرها اب نم نم پس میدن گفت باشه میگم بیاد نگاهی میکنه امد و دید و یه دستی سر و روش کشید تقریبا درست شد فردای ان روز من امدم که کارم رو شروع کنم وقتی شیر اب را باز میکردم از بغل مغزی شیر وقتی باز میکردی اب بخش میشد و تمام دور و بر رو خیس میکرد من گفتم خب خودم درست میکنم و با اچار فرانسه مغزی شیر را سفت کردم و ان روز کارم رو ادامه دادم فردای ان روزوقتی امدم محل کارم اقا چشمتون روز بد نبینه و با اعصبانیت زیاد شروع کرد به حرف زدن که چرا شیر را باز میکنی اب پت پت کنا همه جا خیس میکند منهم داشتم توضیح میدادم شروع کرد فقط حرف خودش را زد منهم عقده این چند ماه و چون واقعان کاری های میکرد که گاهی یکی از همکارهای همه فن حریف و هر روز بگریه مینداخت اره منم دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم شروع مردم بلند حرف و او هم همش ذکرش این بود مرتیکه مرتیکه و این شد اخراج شد حالا دیگه جواب منو نمیده میگم لااقل نصف عیدی امسالمو بده تحویل نمیگیره که نمیه حالا شماها که زحمت کشیدیدو این مطلب خواندید لطف بگید من چه کنم ممنون از خوانشتان


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها